هوالمحبوب
مولانا در آستانۀ چهل سالگی مردی به تمام معنی و عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و عامه مردم از وجود او بهره ها میبردند تا اینکه قلندری گمنام و ژنده پوش به نام شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزی روز شنبه ۲۶ جمادیالاخر سال ۶۴۲ هجری قمری به قونیه آمد و با مولانا برخورد کرد و آفتاب دیدارش قلب و روح مولانا را بگداخت و شیداییش کرد. (در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این دوره که سی سال از حیات مولانا را شامل می شود، مولانا آثاری برجای گذاشته است که جزو عالی ترین نتایج اندیشه بشری است.) و این سجاده نشین با وقار و مفتی بزرگوار را سرگشته کوی و برزن کرد تا بدانجا که خود، حال خود را چنین وصف می کند:
رفته رفته آتش حسادت مریدان خام طمع زبانه کشید. آنها می دیدند که مولانا مرید ژنده پوشی گمنام گشته و هیچ توجهی به آنان نمی کند از این رو فتنه جویی را آغاز کردند و در عیان و نهان به شمس ناسزا می گفتند و همگی به خون شمس تشنه بودند.
شمس در حجاب غیبت فرو شد و مولانا نیز در آتش هجران او بی قرار و ناآرام گشت. مریدان که دیدند رفتن شمس نیز مولانا را متوجه آنان نساخت لابه کنان نزد او آمدند و پوزش ها خواستند.
مولانا فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی به دمشق فرستاد تا شمس را به قونیه باز گردانند. سلطان ولد هم به فرمان پدر همراه جمعی از یاران سفر را آغاز کرد و پس از تحمل سختی های راه سرانجام پیک مولانا به شمس دست یافت و با احترام پیغام جان سوز او را به شمس رساند و آن آفتاب جهانتاب عزم بازگشت به قونیه نمود. سلطان ولد به شکرانۀ این موهبت یک ماه پیاده در رکاب شمس راه پیمود تا آنکه به قونیه رسیدند و مولانا از گرداب غم و اندوه رها شد.
مدتی کار بدین منوال سپری شد تا اینکه دوباره آتش حسادت مریدان خام طمع شعله ور شد توبه شکستند و آزارو ایذای شمس را از سر گرفتند. شمس از رفتارو کردار نابخردانۀ این مریدان رنجیده خاطر شد تا بدانجا که به سلطان ولد شکایت کرد:
او چندین بار این سخنان را تکرار کرد و سرانجام بی خبر از قونیه رفت و ناپدید شد. بدینسان، تاریخ رحلت و چگونگی آن بر کسی معلوم نگشت.
سرانجام حضرت مولانا در روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال 672 در قونیه چشم از جهان فرو بست.در تشییع جنازه او علاوه بر مسلمانان مسیحیان و یهودیان نیز برای همدردی با اهل اسلام آمده بودند.جنازه ایشان را در کنار پدرشان مدفون ساختند.از خاندان و بستگان مولانا متجاوز از پنجاه تن در آنجا مدفون شده است و آن مکان را "ارم باغچه" می نامند.
مقبره مولانا
ای خدا این وصل را هجران مکن
ای خدا این وصل را هجران مکن ********** سـرخوشــان عـشق را نـالان مــکن
بـاغ جـان را تـازه و سـرسبز دار ********** قصد ایـن مستان و ایـن بستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن ******** خـلق را مسکین و سـرگردان مـکن
بـر درخـتی کآشـیان مـرغ تـوست ************ شـاخ مشکن مـرغ را پران مکن
جـمع و شـمع خـویـش را بـرهم مزن ********* دشمـنان را کـور کن شادان مکن
گـر چـه دزدان خـصـم روز روشـننـد ********* آنچـه میخواهـد دل ایـشان مکن
کـعبـه اقـبال ایـن حـلقـه است و بس ********** کـعـبـه اومـیـد را ویـــران مــکن
ایـن طـناب خـیمه را برهـم مـزن ************ خیمه تـوست آخر ای سلطان مکن
نـیست در عـالـم ز هـجـران تلـختر *********** هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
سلام ...


مثل همیشه فیض بردیم دوست گرامی ...
متاسفانه دارند مولانا را غصب می کنند ترکها ...
و یک مطلبی می خواستم عرض کنم من علی رغم ارادتی که به ایشان دارم هیچگاه دوستدار ایشان نمیشوم ؟!! احساس خوبی نسبت به معارف تاکیدی ایشان ندارم برخلاف حضرت حافظ ... .
سلام ...
http://www.4shared.com/get/iwZRcZZU/Yare_Dabestani_Man-Jamshid_Jam.html
http://www.4shared.com/audio/Ha0lM2bL/Change_Del.htm
سلام.
فقط می توانم بگوییم:
چندازاین الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز بااین سوزساز
-------------
سوختنی است نه آموختنی ونه اندوختنی!؟
...زبان نفس ناطق دروصف جمال مولانا گنگ ولال است.
تمرین شوق آموزی و ذوق آزمایی باید داشت تابراین آستان محرم شوی.
من گنگ خوابدیده عالم کر
من عاجزم زگفتن عالم ازشنیدنش
موفق باشید
ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
ای یوسف دیدار ما ای رونق بازار ما
نک بر دم امسال ما خوش عاشق آمد پار ما
ما مفلسانیم و تویی صد گنج و صد دینار ما
ما کاهلانیم و تویی صد حج و صد پیکار ما
ما خفتگانیم و تویی صد دولت بیدار ما
ما خستگانیم و تویی صد مرهم بیمار ما
ما بس خرابیم و تویی هم از کرم معمار ما
من دوش گفتم عشق را ای خسرو عیار ما
سر درمکش منکر مشو تو بردهای دستار ما
واپس جوابم داد او نی از توست این کار ما
چون هرچ گویی وادهد همچون صدا کهسار ما
من گفتمش خود ما کهیم و این صدا گفتار ما
زیرا که که را اختیاری نبود ای مختار ما
باسلام . کارخوبی است که مناسبت های بزرگان رایادآوری می کنید . وبلاگ قبلی ماهم پربود ازاین مناسبت ها ...
بهرحال سعی می کنم این مناسبت هارادرپیوندهای روزانه بیاورم تادوستان استفاده کنند وقسمت سوم وآخرین قسمت آن هم بزودی به نظر شما خواهد رسید.
سلام
جالب بود برام
باسلام . ازلطف مداوم شما نسبت به حقیر سپاسگزارم . همکاری بسیارخوبی بین وبلاگهای ما برقراراست .قسمت سوم وپایانی دروبلاگ شیرازآمده است بخوانید . وضمنا بزرگداشت مولوی هم ازوبلاگ شما لینک شد.
سلام ادینه خوش


شرمنده بابت تاخیر
متشکر از اطلاعات مفید پستت
یاد و نام حضرت مولانا همواره گرامی و جاوید باد
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
هیچ مراسم شایستهای نبود امسال هم
ما هرچه را که باید از دست داده باشیم از دست دادهایم
خب درورد خالی غربزدگی و اینا
پس یه سلامم برا سلامتی مهتاب جون عزیز دیگه.. ایشششش
به به فرهنگستان شعر و ادب شد دیگه..
آخه فکرکردم اینجا فقط به شاعرای جدید بسی پرداخته می شود ولی نه بابا ادبیات کهنم.. تو لیست بوده خبر نداشتیم..
ببین مولانام از مهتاب گفته هااا...
من میگردم همش مهتابی هاشو برات میارمااسفارشی
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو /
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو /
ور از این بی خبری ،رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم ،عشق مرا دید و بگفت /
آمدم ،نعره من ،جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق! من از چیز دگر می ترسم /
گفت آن چیز دگر نیست ،دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن ها ی نهان خواهم گفت /
سر بجنبان که بلی ،جز که به سر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است ؟ / گفت این غیر فرشته است و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست؟ بگو زیر و زبر خواهم شد /
گفت می باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه ی پر نقش و خیال /
خیز از این خانه برو، رخت ببر هیچ مگو
قابل تقدیره تو از شاعرای بزرگ یاد میکنی.. به ما هم یه چیزایی اضافه می شه..
سلام. درمورد مولانا اصلا نمیدونم چی باید گفت!
کی فهمیدش؟ همه از ضن خودشون یارش شدن.
وشاید همیشه دنبال انسانیت میگشته و ...
بیخیال. منو چه به حضرت مولانا.
سلام
میگن هرکی یه جور میاد و میره! میگن راه های رسیدن به خدا به تعداد همه ی انسانهاست! میگن خود کرده را تدبیر نیست! و ...
به روزم با یه تکذیبیه! و منتظر
یار آسمونی خودم سلام
واقعا لذت بردم
به قول رهی هرکسی از ظن خود شد یار من
منم عاشق این شعرشم و بقیه اش
ممنون که همیشه به یادمی
مولانا، فیلسوف معناهای زندگی و مرگ
ممنون ستاره عزیزم
کاش خدا اینو میشنید:
ای خدا این وصل را هجران مکن ********** سـرخوشــان عـشق را نـالان مــکن
بـاغ جـان را تـازه و سـرسبز دار ********** قصد ایـن مستان و ایـن بستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن ******** خـلق را مسکین و سـرگردان مـکن
بـر درخـتی کآشـیان مـرغ تـوست ************ شـاخ مشکن مـرغ را پران مکن
جـمع و شـمع خـویـش را بـرهم مزن ********* دشمـنان را کـور کن شادان مکن
گـر چـه دزدان خـصـم روز روشـننـد ********* آنچـه میخواهـد دل ایـشان مکن
کـعبـه اقـبال ایـن حـلقـه است و بس ********** کـعـبـه اومـیـد را ویـــران مــکن
ایـن طـناب خـیمه را برهـم مـزن ************ خیمه تـوست آخر ای سلطان مکن
نـیست در عـالـم ز هـجـران تلـختر *********** هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
منم فقط همین ها رو میخوام
تشکر از تو و مهربانیت
ای کاش ......
الهی آمین
باسلام . کارمهمی نکردم . لکن نمی دانم مطلب کاملا بنظرشما رسیده است یانه ؟ زیرانگران بودم که صفحه نظرات مطلب رااز ۲هزارکلمه بیشتر نپذیرد . بهرحال اگرناقص است یعنی تاآخرشعرمولوی نیامده است اطلاع بدهید تا بازهم کپی رابفر ستم .
سلام .حضرت مولانا افتخار زبان و ادب پارسی و یک عارف واصل بود .البتهخ در این سالها هر وقت اسم ایشون میاد با این تاسف عمیق روبرو می شم که الان دنیا بیشتر از اینکه ایشان را به ایرانی بودن بشناسد به ترکیه ای بودن می شناسد!!!!! و این ناشی از ضعف مفرط ما در سیاستهای فرهنگی است . یا حق
سلام مهتاب خانوم عزیز




ازبس شیفته و مرید و مرادهم بودند حتی اشعارشون هم شکل همدیگه ست!

چه جالب؟!!
من الان تو اون وبتون نوشتم که برم یه سر به شبهای مهتابی بزنم!! اومدم دیدم فرهاد داره آهنگ شب مهتابی را میخونه
خیلی خیلی قشنگه و البته برازنده نام و نوع نوشتار این وبلاگتون
دلنوشته تون درمورد مولانا هم جالب بود و پرمحتوا.
اما من هنوزم خیلی وقتها اشعارمولانا را با شمس قاطی میکنم
به هرحال.ممنون بابت خبر کردنتون.
و شرمنده که نتونستم زودترازاین خدمت برسم.درگیر بودم
آرزوی سلامتی و شادمانی دارم براتون.
تابعد.یاعلی مدد
سلام
روزمولانا یکی ازچهارشاعربزرگ ایران بعدازفردوسی وسعدی وحافظ برشمامبارک
مطالب مناسب مناسبتی خوبی درج کردی خیلی لذت بخش است
سلام////////////از محبتت ممنونم///////////////////////////[گل]
سلام جالب است که حتی اسم دیوانش هم به اسم شمس میباشد.
سلام
کاش اسم و آدرس خودتان را می نوشتید
سلام دوست خوبم
دیگر دوران لینک کردن به پایان رسیده الان باید به جای تبادل لینک تبادل بنر کنیم
فقط کافیه بیایی تو سایت تا بفهمی موضوع از چه قراره
شعار ما تبادل بنر به جای تبادل لینک
````````````````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$```````````````
``$`$``````````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``````$``$``$`
``$`$``$``````$$$$$$````$$$$$$````$$$$$$``````$`$`$``
$`$`$`$``````$$$$$$``````$$$$``````$$$$$$$````$$$$$``
`$$$$$``````$$$$$$$```O`$$$$$``O``$$$$$$$$`$$$$$$$``
`$$$$$$$$``$$$$$$$$$````$$$$$$````$$$$$$$$$$```$$$```
````$$````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$````$$```
````$`````$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$```$`````
`````$$$$$$$$``$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$$$$$``````
``````````$$$``$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$``$$$`````````
```````````$$$`````$$$$$$$$$$$$$$$$`````$$```````````
````````````$$````````$$$$$$$$$$```````$$````````````
`````````````$$$```````````````````````$`````````````
```````````````$$````$$$$$$$$$$$``````$``````````````
````````````````$$$`````$$$$$$$$$$$``$```````````````
```````````````````$$$`````$$$$$$$$$$````````````````
``````````````````````$$$$$``$$$$$$$$$```````````````
`````````````````````````````$$$$$$$$$$``````````````
``````````````````````````````$$$$$
این یه فرصت شایدم یه شانسه زود بیا
بنده اصلا نیستم پابند قانون اساسی
بمناسبت درگذشت عمران صلاحی
سلام مهتاب عزیز
باید بگم که متاسفانه با این سیاست کودتاچیان تمام مخافر ایران زمین را به تاراج بردند... حال اینکه نوشته های روی سنگ قبر مولانا که فارسی بودند آنها را تخریب کردند و اشعار ترکی را جایگزین آنها کرده اند.. واین است سیاست آقایان
پیروز و سبز باشی
سلام چیکوی عزیز
من در جریان تغییر اشعار سنگ قبر نبودم.
این دولت کودتا متاسفانه تمام فرهنگ ایران زمین را به نابودی کشانده است
سلام بر شما دوست عزیزم
عمران صلاحی(1385-1325) شاعر; نویسنده و یکی از بهترین طنز پردازان معاصر .تا سال 1375 در رادیو کار می کرد.علاوه بر شعر طنز شعر جدی هم می سرود و اولین شعر [جدی رو هم در مجله خوشه به سردبیری شاملو به چاپ رسوند.شعرهای طنزش واقعا معرکه هستش.حدود 25 کتاب ازش منتشر شده.
سلام دوست گرامی
ممنون از توضیحات و اطلاعاتی که راجع به ایشان دادی
شعر انتخابیت واقعا عالی است
روحش شاد
باسلام وبخوانید.
؛دیدی بی عرضه ای : وبه دوستان بگویید که بخوانند.
سلام مهتاب عزیزم
اشعار مولانا و عشقش به شمس مرا مدهوش می کنه
مهتاب جان فکر کنم کلا رفتید تو موج شعرا....زندگی نامه و اشعار
البته خیلی خوبه چون من استفاده می کنم جان تو
راستی تقریبا هم رشته ایم.... خوبید همکار؟
سبز بمانی
همکار جان من یک وبلاگ دیگر هم دارم مربوط به رشته مان ..... خوشحالم میشوم سر بزنید
آدرس http://moshavereh3.blogsky.com
دلم گرفته " ای دوست ! هوای گریه با من
گر از قفس گریزم " کجا روم " کجا " من ؟
. کجا روم ؟ که راهی به گلشنی ندانم
که دیده بر گشودم " به کنج تنگنا " من
. نه بسته ام به کس دل " نه بسته کس به من نیز
چو تخته پاره بر موج " رها "رها " رها " من
. زمن هر آنکه او دور " چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک " ازو جدا " جدا " من !
. نه چشم دل به سویی " نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا " من
. زبودنم چه افزود ؟ نبودنم چه کاهد ؟
که گویدم به پاسخ " که زنده ام چرا من ؟
. ستاره ها نهفتم " در آسمان ابری
. دلم گرفته " ای دوست ! هوای گریه با من .....
( سیمین بهبهانی )
سلام دوست گرامی.با غزلی بلند از دکتر بهرامیان بروز شدم...
باسلام . دروبلاگ شیراز منظرحضور هستم .
ویکتور خارا
صدای مبارز شیلی
مولانا یکی از ارکان اصلی و استوار ادبیات فارسی درتمام قرن هاست...وبی شک عارفی بی نظیر وشاعر متعالی در سطح جهانی...با اندیشه هایی ماندگار....وشما نیز با این تلاشهای فرهنگی و ارزشمندتان این ارزشها را شرحی جامع وکامل بخشیدید.وبهره کامل بردم از اندیشه های زلالتان
واز حسن اتنخاب شعر ها
..............
سلام بزرگوار صمیمی.
..............
به خلوت تنهاییم در این عصر دلتنگی وبی تکیه گاهی.. خوش آمدی عزیز صمیمی
قلم وقدمت سبز و معطر..دوستیت پایدار...دراین فصل پاییز، بهــــاری آمدی تا گــل شکفتم....پائیز بهار دیگری است اگر یکرنگ باشیم
.........................
زندگی وسعت عشقی ست..فقط با من وتو....
فصل پاییــــــز چه زیباست شکوفــــــا من وتو
می شود یــکدل ویـکــرنگ وصمیــمـی باشیم
هرچه کمتـــــر شود این فاصــله ها تا من وتو
باسلام . تشکر ونگران هم بودم . واما تاریخ خودمعلم بزرگی است اگر دانش آموز خوبی باشیم . هم برای حاکمان وهم برای ملت ها.