پرواز را بخاطر بسپار

پرواز را بخاطر بسپار

عرفانی-اجتماعی
پرواز را بخاطر بسپار

پرواز را بخاطر بسپار

عرفانی-اجتماعی

به یاد دکتر شریعتی

هوالمحبوب 

 

در روزگار جهل ، شعور ، خود جرم است

 

دوم آذر سالروز تولد دکتر شریعتی را گرامی می داریم  

 

 

چه امید بندم در این زندگانی 

 

که در ناامیدی سر آمد جوانی
 

سرآمد جوانی و ما را نیامد
 

پیام وفایی از این زندگانی 

 

بنالم زمحنت همه روز تا شام
 

بگریم ز حسرت همه شام تا روز
 

تو گویی سپندم بر این آتش طور
 

بسوزم از این آتش آرزوسوز
 

 

بود کاندرین جمع ناآشنایان
 

پیامی رساند مرا آشنایی؟
 

شنیدم سخن ها زمهر و وفا، لیک
 

ندیدم نشانی ز مهر و وفایی

 

چو کس با زبان دلم آشنا نیست
 

چه بهتر که از شِکوه خاموش باشم
 

چو یاری مرا نیست همدرد، بهتر
 

که از یاد یاران فراموش باشم

 

ندانم در آن چشم عابدفریبش
 

کمین کرده آن دشمن دل سیه کیست؟
 

ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش
 

چنین دل شکاف و جگرسوز از چیست؟

 

ندانم در آن زلفکان پریشان
 

دل بی قرار که آرام گیرد؟
 

ندانم که از بخت بد، آخر کار
 

لبان که از آن لبان کام گیرد؟  

 

 

  

 

 

پی نوشت 

 

آگاهی اگر چه به رنج ، ناکامی و بدبختی منجر شود ، طلیعه راه و طلیعه  

 

روشنایی ، طلیعه نجات بشریت است ،… از جهلی که خوشبختی،آرامش   

 

یقین و قاطعیت میآورد ، هیچ چیز ساخته نیست.  

  

دکتر علی شریعتی  

 

 

نظرات 52 + ارسال نظر
امیر ثابت قدم دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ http://www.sabetq1.blogfa.com


باسلام . نظرشمارادرمورد قسمت دهم سفرنامه خواندم . تشکر ازتوجه شما ودقت وتعقیب مطالب .

حزب بهائیت همان چیزی است که آنها بنام دین بهائیت به آن معتقدند . ولی درحقیقبت حزب بوده است حزب روس ساخته وانگلیس پرورده و من یکی دوبار به آنها پرداخته ام . البته پرداختن من به مطالب بیشتر بابرخورد بامطالب شروع می شود وادادمه می یابد . کمتر خودم با یک برنامه شروع می کنم .
و دست نوشته ها ازاتوبوس . مترو. پارک . مسافرت آغاز می شود . موفق باشید.

ساحل دانایی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.meynab.blogfa.com/

سلام مطلب بسیار زیبایی بود
یادش گرامی باد
به یادش مرور میکنم این نیایش زیبایش را
خدایا ،
آتش مقدس " شک " را
آن چنان در من بیفروز
تا همه ی " یقین" هایی را که در من نقش کرده اند ، بسوزد .
و آن گاه از پس توده ی این خاکستر،
لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی ،
شسته از هر غبار ، طلوع کند .
خدایا ،
به هر که دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است ،
و به هر که دوست تر می داری ، بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر!
خدایا ،
به من زیستنی عطا کن ،
که در لحظه ی مرگ ،
بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است ،
حسرت نخورم .
و مردنی عطا کن ،
که بر بیهودگی اش ، سوگوار نباشم .
بگذار تا آن را من ، خود انتخاب کنم ،
اما آن چنان که تو دوست داری .
" چگونه زیستن " را تو به من بیاموز،
" چگونه مردن " را خود خواهم آموخت !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد