هوالمحبوب
سرگردانم
برگی خزان زده
زرد...قرمز...نارنجی...
در فضا با باد به هر سو میگردم
کودکان با دیدنم قهقهه میزنند
شاید میخواهند مرا به دوستی هدیه دهند
یا در دفتری به یادگار نگه دارند
میخواهم آزاد باشم
باز هم در آسمان
به چرخش درآیم
دیگر سبز نیستم
از درختم جدا ماندهام
ولی دلم
سبز مانده است
چشم در راهِ بهاری دیگر
به پای درختم میافتم
با خاک یکی میشوم
ذره میشوم و پنهان
در زمستان
به او گرما میدهم و قوت
صبر میکنم
در بهار
دوباره سبز میشوم
ادیت-رضا
پی نوشت
در آخرین شب پاییز مژده ی بهار را می دهم
مـعــاشــران گـره از زلـف یــار بــاز کــنید
شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید
شب یلدایتان مبارک
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست
دوست فاضل و ادیب من به روزم
باسلام وتقدیم حدیثی ازمولاعلی(ع) به شماودوستا ن وبلاگتان.
ترجمه شعری : سید عطا’ الله مجدی
«ثلاث من کنوز الأیمان. کتمان المصیبة و الصّدقة و المرض»
سه چیز از گنجهاى ایمان است:
پنهان داشتن گرفتارى، صدقه دادن و تحمّل بیمارى
سه چیز است کان گنج ایمان بود،
نخستین مصیبت، چو پنهان بود
دگر صدقه دادن براه خدا
برنج مریضى شدن مبتلا
به روزم
سلام زیبا بود .
سبز باشید .
بروزم
آدرس جدید
آدرس 1000
تازه خانم شما هروقت که بتابید
از اسمان برزمین صفا وزیبائی میدهی
عاشقان باتو شروع میکنند مهتاب
بی تو مهتـــــــاب شبی زیبا نیست
باسلام وصبح جمعه شما هم بخیر.
شاعر این گفتگو مرحوم اقای ابوتراب جلی نویسنده مجله (گل اقا ) بوده است . ودرزمان اخیر سروده شده است . ودرک شماهم ازاین شعر بسیاربجاست . میتوان آن مصرعی راکه شما درنظردارید به همراه بیت مربوط شاه بیت این شعر به حساب آوریم .
مضافابه این که همه ابیاتی که دراین شعر امده است جالب و آموزنده است . اموزنده است ازنظراین که کسی که لیاقت خلافت برمسلمین رانداشته است . مدعی هم هست .