هوالمحبوب
فروغ فرخزاد (۸ دی، ۱۳۱۳ - ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵) شاعر معاصر ایرانی است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت.
فروغ با مجموعههای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعه «تولدی دیگر» تحسین گستردهای را برانگیخت، سپس مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت نماید.
ای ستاره ها
ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط ونغمه و ترانه مرد ؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هر چه که هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک سربدار
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی بسوی این جهان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمیرود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست ؟
ای ستاره ها ستاره ها ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست ؟
فروغ بی شک یکی از تاثیرگذاران شعر معاصر است که در عمر هرچند کوتاه ولی پر بار خویش اشعار خوبی را از خود به یادگار گذاشته است.اشعار او پر از صمیمیت و احساس و سادگی است هرچند همواره دو حد افراطی مرگ و زندگی در اشعار او وجود دارد اما چشم انداز دید او رهایی است.وی همواره در اشعارش به سنتهای پوسیده ی جامعه ی خویش تاخته است و همواره نسبت به دایره ای که زن را محدود می کند شوریده است.هشتم دی ماه زادروز او بهانه ای شد تا که دوباره ازو یادی کنیم تا شاید با "تولدی دیگر"دوباره" ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" و فرو ریزیم "دیوار" تنهایی را .
دلم گرفته است...
به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب میکشم...
چراغهای رابطه تاریکند...
چراغهای رابطه تاریکند...
وهیچکس مرا به افتاب معرفی نخواهد کرد...
وهیچکس مرا به میهمانی گنجشکها دعوت نمیکند...
پرواز را به خاطربسپار...پرنده مردنیست
پی نوشت
نام نجات دهنده ات را از آیینه بپرس !!
فروغ فرخزاد
باسلام .
سلام ستاره مهتابی جون..
عزیزم ببخش خیلی عجله دارم فقط خاستم تشکر کنم برا همه لطفاتونننننننننننننننننننننننننننننننننن
ممنونننننننننننننننننننننننننننننن از تبریکت..
ایشالله همیشه شاد باشی
شاهدان گر دلبری زین سان کنـند
زاهدان را رخنه در ایمان کـنـند
هر کـجا آن شاخ نرگس بشکـفد
گـلرخانـش دیده نرگسدان کنند
ای جوان سروقد گویی بـبر
پیش از آن کز قامتت چوگان کنـند
عاشقان را بر سر خود حکم نیست
هر چـه فرمان تو باشد آن کنـند
پیش چشمم کمتر است از قطرهای
این حـکایتها که از طوفان کنـند
یار ما چون گیرد آغاز سـماع
قدسیان بر عرش دست افشان کنند
مردم چشمم به خون آغشتـه شد
در کـجا این ظلم بر انسان کنـند
خوش برآ با غصهای دل کاهـل راز
عیش خوش در بوته هجران کنـند
سر مکـش حافظ ز آه نیم شـب
تا چو صبحت آینه رخشان کـنـند
سلام وشب بخیر. تشکر ازحضورتان . برنامه ما درفیس بوک فعلا بخاطرمشکل کامپیوتر تا دوسه روزی تعطیل است . درهمین جا مزاحم می شوم و غرلی ازحافظ هم تقدیم ..به شماودوستان وبلاگتان
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کـنـم
گـفـت کو زنـجیر تا تدبیر این مجنون کنـم
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوسـتان از راست میرنجد نگارم چون کنـم
نکتـه ناسنـجیده گفتـم دلـبرا معذور دار
عـشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنـم
زردرویی میکـشـم زان طبع نازک بیگـناه
ساقیا جامی بده تا چهره را گلـگون کـنـم
ای نـسیم مـنزل لیلی خدا را تا بـه کی
ربـع را برهـم زنـم اطلال را جیحون کنـم
مـن که ره بردم به گنج حسن بیپایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنـم
ای مـه صاحـب قران از بنده حافظ یاد کـن
تا دعای دولـت آن حسـن روزافزون کـنـم
باسلام. تشکر ازتوجه شما نسبت به مطالب حقیر ومطالب ارسالی .
وبلاگهای گفتگو و شبهای تنهائی که مطالب خودرابرای من مف فرستند بسیارجالب است البته ازنظرمطالب ارسالی شان وامروز هم وبلاگ گفتگو بحثی را درمورد حافظ داشت . که تازه شروع شده است . می توانید لطف کرده وسری به کامنت های ما بزنید. و پاسخ را در کامنت های ایشان گذاشته ام .
موفق باشید.
سلام . تشکر ازحضورتان دراین وبلاگ .
البته هم ارتبا طات فامیلی وهم ارتباطات گروهی .
به زودی همه آنهاهم روشن خواهد شد. روشن بود و روشن تر می شود.
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب زاسرار علی، آگاه است
دل شب محرم سرالله است
شب علی دید به نزدیکی دید
گرچه او نیز بتاریکی دید
شاه را دید بنوشینی خواب
روی بر سینة دیوار خراب
قلعه بانی که به قصر افلاک
سردهد نالة زندانی خاک
اشگباری که چو شمع بیزار
میفشاند زر و میگرید زار
دردمندی که چو لب بشگاید
در و دیوار بزنهار آید،
کلماتش چو در آویزة گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینة آفاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
روزه داری که به مهر اسحار
بشکند نان جوین افطار
ناشناسی که بتاریکی شب
میبرد نان یتیمان عرب
تا نشد پردگی آن سرجلی
نشد افشا که علی بود علی
شاهبازیکه ببال پرراز
میکند در ابدیت پرواز
شهسواری که ببرق شمشیر
در دل شب بشکافد دل شیر
عشقبازیکه هم آغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
آن دم صبح قیامت تأثیر
حلقة در شد از او دامنگیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذرد از ما مگذر
شال می¬بست وندائی مبهم
که کمربند شهادت را محکم
پیشوائی که زشوق دیدار
میکند قاتل خود را بیدار
ماه محراب عبودیت حق
سر بمحراب عبادت منشق
میزند پس لب او کاسة شیر
میکند چشم اشارت باسیر
چه اسیری که همان قاتل اوست
توخدائی مگرای دشمن دوست
در جهان این همه شر و همه شر
ها علی بشر کیف بشر
کفن از گریة غسال خجل
پیرهن از رخ وصال خجل
باسلام وتبریک میلاد مولاعلی (ع)..
مطلبی که ارسال می دارم ازوبلاگ ( بامزّه )است .
------
خیلی خسته ام خیلی !
الان حدود 1 ساله که خیلی خسته ام و این هفته ی آخر هم که دیگه دارم از پا می افتم.چرا؟همیشه فکر می کردم کمی تنبل ام اما حالا تقریبی حساب کردم و متوجه شدم که خیلی کار می کنم. ببینید ما توی ایران 72 میلیون جمعیت داریم که 13 میلیون اونها باز نشسته اند. پس می مونه 59 میلیون نفر. از این تعداد 24 میلیون دانش آموز و دانشجو هستند یعنی برای انجام کارها فقط 35 میلیون نفر باقی می مونند.
توی کشور 10 میلیون نفر هم توی ادارات دولتی شاغل هستند که خب عملا کاری انجام نمی دن. پس برای پیش بردن کارها تنها 25 میلیون نفر باقی می مونن. از این 25 میلیون نفر هم تقریبا 4 میلیون نفر ...... سانسورچی اینترنت و نماینده ی مجلس هستند پس فقط 21 میلیون باقی می مونن و اگر بدونیم که تقریبا 17 میلیون آدم جویای کار داریم معنیش این خواهد بود که کل کارهای مملکت رو 4 میلیون نفر دارن انجام می دن.
اما حدود 2 میلیون نفر هم نیروهای مسلح داریم و این یعنی 2 میلیون نفر نیروی کار باقی می مونن. از بین این 2 میلیون نفر 646900 عضو پلیس و ....نیروهای ...... هستند پس کلا می مونن 1353100. حالا این وسط 649876 نفر بیمار داریم که قدرت کار ندارند و بار کارهای کشور افتاده رو دوش 706200 .
فراموش کردم بگم که ما حدود 706186 نفر هم ممنوع القلم و ممنوع التصویر و ممنوع الصدا و دیگر انواع زندانی داریم پس کل کارهای کشور افتاده رو دوش 14 نفر! از این 14 نفر 12 تاشون عضو شورای نگهبان هستند پس متوجه می شویم که کل کارهای کشور افتاده رو دوش 2 نفر(من و تو)! و تو هم که داری وبلاگ می خونی...
سلام
اگه دوست دارید وبلاگ جدید منو لینک بفرمایید... اگه هم دوست ندارید بازم لینک بفرمایید... دوست قدیمی داشتن همینه دیگه زوررررررررررریه...
شاد باشی ستاره خانوم یار دلنوازی
به امید آزادی سبز...
سلام دوست قدیمی و عزیز من
چقدر خوشحالم کردی اما هنوز نیومده که دوباره .........
آدرس جدید و یا صفحه فیس بوکت را برایم بنویس
به امید آزادی سبز
سلام
برای کسی که این بار میخواندم...
به روزم
دعوتید
راستی
چشم به راهتونم
تا به زودی...................................................[گل]
باسلام وتشکر ازحضور واستفاده ازنظرات ارزشمندتان.
غزلی ازحافظ تقدیم می شود.
بارها گـفـتـهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پـس آینه طوطی صفتم داشتـهاند
آن چـه استاد ازل گفت بـگو میگویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوسـتان عیب من بیدل حیران مکـنید
گوهری دارم و صاحـب نـظری میجویم
گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مـکـنـم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خـنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
میسرایم به شب و وقت سحر میمویم
حافظـم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
سلام ستاره عزیز
خدمت رسیدم تا از شما دوست خوب و نازنینم به خاطر شرکت در مراسم ختم قرآن تشکر کنم اگر چه زبانم از تشکر و سپاس قاصره
ممنونم برای این همه عشق و امید و محبت و دعای خیر که نثار من کردید از صمیم قلب از لطف و محبتتون ممنون و سپاسگزارم ،امیدوارم بتونم روزی محبت هاتون رو جبران کنم
ان شاء الله خدای بزرگ به خاطر نیت پاک و دعاهای خالصانه ی شما همه ی بیماران رو شفا بده
برای شما و خانواده ی عزیزتون آرزوی سلامتی و سربلندی و شادکامی دارم
برقرار باشید [قلب][گل]
زندگی با همهی وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن و افسردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
زندگی جنبش جاری شدن است
از تماشاگاهه آغاز حیات تا به جای که خدا میداند
سلام از علاقتون به فروغ معلومه خیلی اهل ذوقو استعداد شاعری هستین؟ موفق باشین خیلی خوب بود
سلام
خوشحالم که برای بار اول به وبلاگم آمدید و از دوستداران اشعار فروغ هستید.
مطالب وبلاگ شما هم زیبا و جالب است
موفق و موید باشید
salam web zibae dary be web man ye sar bezan.
mamnon
آدرس کامل نگذاشتید
یکروز رسد غمی به اندازهءکوه
یکروز رسد نشاط اندازهءدشت
افسانهءزندگی چنین است عزیز
درسایهءکوه باید از دشت گذشت